«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) شتابانیده شدن در هزیمت و مانند آن. بشتافتن از بیم. شتافتن در رفتن. || متوحش گردیدن. || بانگ کردن شتر. || مضطر کردن کسی را به: ارزفه الیه. || پیش درآمدن کسی را به: ارزف الیه. || ارزاف ناقه؛ پویه دوانیدن آن: ارزفت الناقه.