ارغاب

«لغت نامه دهخدا»

[اَ] (اِ)(1) جوی آب. رودخانه. (برهان) (آنندراج). ارغا. (جهانگیری) (برهان) :
فرازش پر از خون چو کوه طبرخون
نشیبش ز اشکم چو ارغاب(2) و آغر.عمعق.
ز هر دو دیده دو ارغاب(3) خون شده ست روان.
سوزنی.
آنکه از عشوه های او ارغاب
میدهد تشنه را فریب سراب.
سیف (از فرهنگ رشیدی).
(1) - در شرفنامه این لغت را ترکی گفته. (فرهنگ رشیدی).
(2) - ن ل: ارغام.
(3) - ن ل: ارغاو.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر