«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) به فراخ سال رسیدن. (منتهی الارب). عیش خوش کردن. (آنندراج). || خداوند عیش خوش شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || ستور را بر سر خود بچرا گذاشتن. (منتهی الارب). چاروا بچراگاه گذاشتن. || خداوند عیش خوش کردن. (زوزنی).