ارغاو

«لغت نامه دهخدا»

[اَ] (اِ) جوی آب. (برهان). رودخانه. (اداه الفضلاء) (برهان). ارغا. (جهانگیری). ارغاب. (برهان). ارغاف :
ز عشق دو رُخ چون ارغوانت بر دو رخم
ز هر دو دیده دو ارغاو خون شده ست روان.
سوزنی.
روم شوم سوی کاسان دو دیده چون ارغاو
اگر نیائی ای ارغوان رخ از کاسان.سوزنی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر