«لغت نامه دهخدا»
[اَ غَ] (نف مرکب) صانع ارغنون. آنکه ارغنون سازد. || ارغنون نوازنده. آنکه ارغنون نوازد. ارغنون زن : ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است چون ازین غصه ننالیم و چرا نخروشیم. حافظ.