«لغت نامه دهخدا»
[بِ تَ] (حامص) حَبَل. (دهار). حمل. باروری. بار : ترا پنج ماهست از آبستنی از این نامور بچهء رستنی.فردوسی. زآبستنی تهی نشوی هرگز هرچند روزروز همی زایی.ناصرخسرو. - امثال: آبستنی نهان بود و زادن آشکار.