«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع اِ) جِ رُمح. نیزه ها : بصواعق بوارق صفاح و لوامع شوارع ارماح(1) او را در کورهء دمار و تنور بوار می سوزانید. (ترجمهء تاریخ یمینی نسخهء خطی). (1) - در نسخهء چاپی (ص 285): رِماح.