«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) فریاد کردن. (منتهی الارب). بانگ کردن. (تاج المصادر بیهقی). بانگ و زاری کردن. بانگ کردن بزاری. (زوزنی) (شمس اللغات) (کنز اللغه). || بانگ کردن کمان. آواز کردن کمان. (شمس اللغات) (کنز اللغه). || بزاری آوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (کنز اللغه). || گوش کردن بسوی کسی. (منتهی الارب): ارَن الیه؛ اصغی. (اقرب الموارد).