ارنبویه

«لغت نامه دهخدا»

[اَ رَمْ یَ] (اِخ) یکی از قراء ری و ابوالحسن علی بن حمزه کسائی نحوی مقری و محمد بن حسن شیبانی فقیه، صاحب ابی حنیفه در یک روز از سال 189 ه . ق. بدانجا درگذشتند و در همانجا هر دو را بخاک سپردند و ایشان با هارون الرشید از بغداد آمده بودند، و خلیفه بر آنان نماز گزارد و گفت: الیوم دفنت علم العربیه و الفقه، و این قریه را «رَنبویه» بسقوط همزه نیز نامند. (معجم البلدان). مؤلف مرآت البلدان گوید: این دهکده الحال خالصهء دیوان است شاه شهید آقامحمدشاه قاجار آنرا به مصطفی قلیخان برادر خود که جدّ امّی مؤلف است بسیورغال ابدی عطا فرموده بود هنوز در تصرف مؤلف است چند سال قبل زمین را بجهت زراعت شخم میزدند ریشهء درختی کهنه پیدا شد که هر وقت آتش می انداختند بوی صندل میداد بعد معلوم شد ریشهء درخت کاج همینکه کهنه شد بوئی شبیه ببوی صندل میدهد، شاید در قدیم الایام عمارت و باغی آنجا بوده و حالا منهدم است. از آب جاجرود مشروب میشود. سالی یکصد خروار غله ارتفاع آنجاست. سکنهء آنجا از طایفهء کردبچه میباشند و از دهات ورامین است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر