ارنداق

«لغت نامه دهخدا»

[اَ رَ] (ترکی، اِ) یرنداق. یَشمه. تسمه. حمیر. حمیره که بدان زین بندند. (منتهی الارب در ح م ر). اشکز.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر