«لغت نامه دهخدا»
[اَ نَ] (اِخ) (مرکب از ارنهء اوستائی، بمعنی سزاوار و خوب + واز، به معنی واژه و سخن. نیکوسخن و آنکه سخنش رحمت می آورد) اَرِنَوَک(1). خواهر جمشید است که با خواهر دیگر شهرناز در حبالهء ضحاک بودند و فریدون این هر دو خواهر را گرفت و ضحاک را بکشت. (جهانگیری) (برهان) (رشیدی). و بقولی او را دختر جمشید دانسته اند: «او [ فریدون ] را سه پسر بودند: دو مهتر از شهرناز خواهر جمشید، و بروایتی گویند ایشان از دختر ضحاک زادند، و کهترین پسر از ارنواز خواهر جم.»(2) (مجمل التواریخ و القصص ص27). در درواسپ یشت اوستا بندهای 13 و 14 آمده که فریدون برای ایزد گوش قربانی کرد و از او درخواست که بر ضحاک غلبه کند و دو زن وی سنگهوک (شهرناز) و اَرِنَوَک (ارنواز) را که برای توالد و تناسل دارای بهترین بدن و برای خانه داری برازنده هستند از او برباید. (یشتها تألیف پورداود ج1 ص193 و ج2 ص150) : دو پاکیزه از خانهء جمشید برون آوریدند لرزان چو بید که جمشید را هر دو خواهر بدند سر بانوان را چو افسر بدند ز پوشیده رویان یکی شهرناز دگر ماهروئی بنام ارنواز.فردوسی. در ایوان شاهی شبی دیریاز بخواب اندرون بود با ارنواز.فردوسی. (1) - Arenavak. (2) - طبری این دو زن را: اروناز و سنوار. (حاشیه: ارونان - ارونادسیوار - تنوار) ضبط کرده است (ص 205).