«لغت نامه دهخدا»
[اَ وَ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از روح. راحت بخشنده تر. آساینده تر. خوش آیندتر. باروح تر. -امثال: اروح من الیأس؛ بدان مناسبت که گویند: الیأس احدی الراحتین. (مجمع الامثال میدانی). || (ص) مرد که پایها گشاده گذارد در رفتن. آنکه سرپایش از یکدیگر دور بود و پاشنه نزدیک. (مهذب الاسماء) (زوزنی). آنکه هر دو پای را گشاده گذارد در رفتن: و کان عمر رضی الله عنه اروح. مؤنث: رَوْحاء. (منتهی الارب). || محمل اروح؛ بارگیر فراخ. (منتهی الارب).