اروک

«لغت نامه دهخدا»

[اُ] (ع مص) چریدن شتر درخت اراک را. (تاج المصادر بیهقی). لازم گرفتن شتر اراک را. پیوسته در شوره بودن. (تاج المصادر بیهقی). || رسیدن شتر بهر درخت که باشد و اقامت کردن در خوردن آن. || مقیم شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). ایستادن. || به شدن جراحت. بهتر شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی). فرونشستن آماس جراحت.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر