«لغت نامه دهخدا»
[اَ بَ رِ] (حرف اضافهء مرکب) (پهلوی: اَزْ، اَپَر) بر. از فراز. روی. بالایِ. فوق : یکی آتشی برشده تابناک میان باد و آب از بر تیره خاک.فردوسی. دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون ز دود دهانش جهان تیره گون. فردوسی (در وصف اژدها). جهاندار کیخسرو آمد ز گاه نشست از بر تیره خاک سیاه.فردوسی. بفرمود پس تا منوچهرشاه نشست از بر تخت زر با کلاه.فردوسی.