«لغت نامه دهخدا»
[اَ غَ] (ع ص)(1) صاحب زَغَب. پُرزدار. مزغّب. || انجیر بزرگ و خیار کوچک زغب دار. || اسب ابلق. || شتر خاکسترگون. || کوه که سپیدی او بسیاهی آمیخته بود. (منتهی الارب). ج، زُغب. || (ن تف) نعت تفضیلی از مزغب. مزغب تر. (1) - Velue. Pileux.