«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) دانستن چیزی را و دریافتن. (از منتهی الارب). شناسیدن. (زوزنی). || آگاه گردانیدن. (منتهی الارب). بیاگاهانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || گمان بردن یا گمان قوی بردن. || بگمان گفتن و راست برآمدن آن. (منتهی الارب).