«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (اِ مرکب) (از کجا داری) ریشهء کلمهء اسکداری. الاسکدار لفظه فارسیه و تفسیره «از کو داری»؛ ای من این تمسک و هو مدرج یکتب فیه عدد الخرائط و الکتب الوارده و النافذه و اسامی اربابها. (مفاتیح خوارزمی ص 41).(1) (1) - بگمان این بنده لفظ اسکدار نامی است که ایرانیان بشهر اسکدار مقابل استانبول داده اند مرکب از اسب و گدار یا گذار، چنانکه یونانیان بطرف مقابل آن «بسفر» یعنی گدار گاو نام نهاده اند.