ازمیل

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع اِ)(1) نشگرده. (تفلیسی) (مهذب الاسماء). نشگردهء کفشگران که بدان چرم تراشند. (منتهی الارب). و بهندی آنرا «راپنی» گویند. (غیاث اللغات). شفره. شفره الاسکاف. (قطر المحیط). محذی. ج، ازامیل. (مهذب الاسماء). || آهن پاره ای که در طرف نیزه کنند برای صید گاو کوهی. (منتهی الارب). حدیده فی طرف رمح لصید بقرالوحش. (قطر المحیط). || خایسک آهنگران. (منتهی الارب). مطرقه. چکش. || (ص) مرد سخت و قوی. (منتهی الارب). مرد استوار. شدید. (قطر المحیط). || مرد سست و ضعیف. (منتهی الارب). (از اضداد است).
(1) - Grattoir. (decoraonnier).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر