«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (حرف ربط مرکب) ازایراک. زیراکه. از این رو که : طاعت پیش آر و علم جوی ازیراک طاعت و علم است بند و قید زمانه. ناصرخسرو. مر جان تو مرجان خدایست ازیراک از حکمت و علم آمده مر جان ترا جان. ناصرخسرو. ما خود ز تو این چشم نداریم ازیراک ترکی تو و هرگز نبود ترک وفادار.سنائی.