«لغت نامه دهخدا»
[اَ دَ شِ] (نف مرکب / ص مرکب) صیدکنندهء اژدها. شکنندهء اژدها : ترک خدنگ افکن سندان گزار بر همه شیرافکن اژدرشکار. امیرخسرو.