«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (اِ) شاخه هائی را گویند که از درخت بریده باشند و بعربی جلمه خوانند. (برهان قاطع). آژغ. (فرهنگ ناصری). ازغ. ازگ. ستاک. و رجوع به ازگ شود. || شوخ. چرک : سوی آسمان کردش آن مرد روی بگفت ای خدا این تن من بشوی از این اژغها پاک کن مر مرا همه آفرین زآفرینش ترا.ابوشکور بلخی.