«لغت نامه دهخدا»
[اِ ءَ] (ع مص) اِسائه. اِسائت. بدی کردن با. (منتهی الارب) (صراح). بدی، مقابل احسان و نیکی: اساءه اَدَب : چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی بسوی مشرب احسان شدنم نگذارند. خاقانی. || گمان بد بردن به کسی. (تاج المصادر بیهقی): اساءه ظن. || تباه کردن چیزیرا. (منتهی الارب).