«لغت نامه دهخدا»
[اَ رِ](1) (اِ مرکب) اسپرس. (جهانگیری). اسپریس. اسفریس. میدان. فضا. عرصه. (برهان). || رزمگاه. رجوع به اسب ریس و اسپ ریس و اسپ رس و اسپرسا شود. (1) - به کسر اول هم گفته اند. (برهان).