اسپید

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ص) سفید. نقیض سیاه. (برهان). اسفید. سپید (مخفف آن). ابیض. بیضاء :
دفتر صوفی سواد و حرف نیست
جز دل اسپید همچون برف نیست.مولوی.
رجوع به سفید شود. || بی نقش. (برهان). اطلَس. بی لون. (برهان). || ساده. بی ترشی: اسپیدبا.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر