استارباد

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (اِخ) استرآباد باشد و آن شهریست مشهور. (جهانگیری). شهریست در طبرستان مشهور به استرآباد. (برهان). گرگان کنونی :
تا طرب و مطرب است مشرق و با مغرب است
تا یمن و یثرب است آمل و استارباد
بنشین خورشیدوار، می خور جمشیدوار
فرخ و امیدوار چون پسر کیقباد.منوچهری.
چو برخیزد ز خواب بامدادی
ز من خواهد حریر استاربادی.
(ویس و رامین).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر