«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ ثَ] (ع مص)(1) استحاثهء ارض؛ زیر و بالا کردن زمین و جستن آنچه در آن است. (منتهی الارب). تیله کنی. اِحاثه. بیرون آوردن. مستحاثات(2) که در ترجمهء کلمهء فسیل(3) بتازگی معمول است مشتق از همین مصدر است. (1) - Fouille. (2) - Fossiles. (3) - Fossiles.