«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) فربه شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب).(1) || فربه یافتن. || فربه خواستن. (منتهی الارب). فربه شدن خواستن. || روغن گاو و گوسفند خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || فربه شدن. (زوزنی). (1) - در منتهی الارب چ 1296 «استمان» آمده و ظاهراً غلط است.