«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) استضراب عسل؛ سپید و سطبر گردیدن شهد. (از منتهی الارب). سپید شدن انگبین. (تاج المصادر بیهقی). ضرب شدن عسل، یعنی غلیظ و سفید شدن انگبین. || استضراب ناقه؛ گشن خواه شدن ماده اشتر. آزمند گشن گردیدن شتر ماده. (منتهی الارب). || فریب دادن کسی. (منتهی الارب). فریفتن.