«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) سخت گشتن بیماری. سخت گردیدن بیماری بر کسی. || چیره شدن بر عقل کسی. || بر جای خود ماندن و سخت گردیدن: استعز الرمل. || غلبه کردن بحق کسی: استعزّ فلان بحقی. || استعز الله به؛ بمیرانید خدا او را. (منتهی الارب).