استغیال

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِغْ] (ع مص) گوالیدن و بهم درپیچیدن درخت: استغیل الشجر. (منتهی الارب). || غیل خورانیدن بچه: استغیلت المرأه؛ غیل خورانید زن بچه را. (منتهی الارب). || با زن مرضع گرد آمدن. گرد آمدن خواستن با بچه شیرده. (از منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر