استفاقه

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ قَ] (ع مص) افاقه. به شدن گرفتن بیمار. صحت روی کردن بیمار را. || بهوش آمدن مست و جز آن. (منتهی الارب). با هوش آمدن. (تاج المصادر بیهقی). به خود آمدن. || به حالت اصلی بازگشتن. || برآسودن. (تاج المصادر بیهقی). || فواق فواق دوشیدن ناقه را. || بازایستادن از شراب. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر