«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) انبوه شدن گیاه و پیچیدن و بهم درشدن آن. (منتهی الارب). بهم درپیچیده شدن گیاه. بهم درشدن مرغزار: استک النبت. (منتهی الارب). || کر شدن. (منتهی الارب) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). || تنگ گردیدن سوراخ گوش. || زاری کردن. (منتهی الارب).