«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) خبر پرسیدن و جویای آن بودن. (منتهی الارب). تجسس: استنحس عنها؛ طلبها و تتبعها بالاستخبار. (اقرب الموارد).