استنعاء

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ] (ع مص) فراپیش شدن. (تاج المصادر بیهقی). پیش رفتن ناقه: استنعت الناقه. || یا دویدن ناقه با صاحب خود: استنعت الناقه. || یا پراکنده و منتشر گردیدن ناقه: استنعت الناقه. || گریزان بازگشتن شتر. رمیدن شتران و جز آن و متفرق شدن. یقال: استنعی الابل و القوم؛ اذا تفرقوا شتی و انتشروا. || خواندن، چنانکه شبان گوسپندان را. || پیش رمه رفتن شبان تا از پی روند: استنعی الرجل الغنم. || پیاپی رسیدن، چنانکه شر و بدی. پی درپی بدی رسیدن بر کسی: استنعی بفلان الشر. || مداومت کردن بر: استنعی به حب الخمر؛ تمادی. || فاش گردیدن ذکر کسی: استنعی ذکره. (منتهی الارب). فاش شدن ذکر کسی. (تاج المصادر بیهقی). || تناعی. خبر کشتگان گفتن تا یکدیگر را بر جنگ برانگیزانند.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر