استنکاه

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ] (ع مص) شنیدن بوی دهان. شنیدن بوی دهن کس را تا معلوم کند که چه خورده است. دریافتن بوی دهن کسی خواستن. هه کردن فرمودن کسی را. (منتهی الارب). ها کردن فرمودن کسی را تا بوی دهان او بداند. هه کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر