«لغت نامه دهخدا»
[اُ رَ] (ع اِ) دوال. || زره محکم. || جماعت. دودمان. قبیله : الحمد لله الذی اختار محمداً صلی الله علیه و آله و سلم من خیر اسره. (تاریخ بیهقی ص 298). || گروه مردم از خویش و اقارب. || نزدیکان مرد از قوم وی. خویشاوندان. ج، اُسَر. (مهذب الاسماء).