اسفهسالاری

«لغت نامه دهخدا»

[اِ فَ] (ص نسبی) منسوب به اسفهسالار. || (حامص مرکب) سمت اسفهسالار. سرداری سپاه : عبیداللهبن زیاد شمربن ذی الجوشن را بخواند و گفت عمر با حسین محابا میکند اگر حرب نکند سپاه از وی بستان و آن عهد و اسفهسالاری تراست. (ترجمهء طبری بلعمی).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر