اسکرجه

«لغت نامه دهخدا»

[اُ کُ رُجْ جَ] (معرب، اِ) فارسی معرب و ترجمهء آن «مُقَرّب الخلّ» است و عرب آنرا استعمال کرده. ابوعلی گوید: فان حُقّرت حذفت الجیم و الراء فقلت اسیکره، و ان عوضت من المحذوف قلت اُسیکیره و چنین است قیاس تکسیر گاه ضرورت. (المعرب جوالیقی چ احمد محمد شاکر صص27 - 28). دزی وجه اشتقاق جوالیقی را خطا میشمارد، و کلمه را صورت دیگری از سُکُرُّجَه میداند. (دزی ج 1ص 23). و رجوع به سکرجه در همین لغت نامه و المعرب جوالیقی ص197 شود. اسکوره ای که مقدار پنج مثقال آب گیرد. ظرفی که گنجایش پنج مثقال آب داشته باشد.
- اسکرجهء صغیره؛ وزنی معادل سه اوقیه. (مفاتیح).
- اسکرجهء کبیره؛ وزنی معادل 9 اوقیه. (مفاتیح).
و اسکرجهء کبیره را قوطول و طولون نیز گویند. (مفاتیح العلوم). و رجوع به سکّره شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر