«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) بریدن (کار و حکم). || عزم قطعی و جزمی کردن. || عقد نکاح دائم. || عاجز گردانیدن کسی را از رسیدن به قافله. درمانده کردن. || طلاق بائن دادن.