«لغت نامه دهخدا»
[یَ] (ص نسبی) ربانی و الهی و خدایی. (ناظم الاطباء) : آنچه یزدان ندهد بخت و فلک هم ندهد کار آن مرتبه دارد که بود یزدانی.انوری. || عباد و زهاد و تارک دنیا و مرتاضان یزدان پرست را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). || (اِ) فنی است از فنون کشتی گرفتن : چه شود گر به مخالف رسی از یزدانی پاش برداری و بر گرد سرت گردانی. گل کشتی (از فرهنگ فارسی معین).