«لغت نامه دهخدا»
[یَ لَ] (اِ) یغلو. یغلا. یغلاوی. تاوه ای که در آن روغن و چیزهای دیگر بریان کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان) : بغرا بیا که دنبهء پرواری و بره در یغلوی درآمد و میل گداز کرد. بسحاق اطعمه. || کاسه مانند مسی که در سربازخانه ها سهمیهء غذای سربازها را بدان ریزند و به آنان دهند. و رجوع به یغلاوی و یقلاوی شود.