یکپارچه

«لغت نامه دهخدا»

[یَ / یِ چَ / چِ] (ص مرکب)یک پاره. یک لخت. یک تخته. (یادداشت مؤلف). یک قطعه. یک جزء. رجوع یه یک پاره شود. || جامد. صلب. || کلان. || (ق مرکب) یک بارگی و یک دفعه. (ناظم الاطباء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر