«لغت نامه دهخدا»
[یَ / یِ هَ / هِ] (ق مرکب)یک بارگی : باش تا یک راهگی زیور ببندد بوستان عاشقان را حیرت آرد نیکوان را اشتباه. عثمان مختاری. و رجوع به یک بارگی شود.