«لغت نامه دهخدا»
[یَ / یِ کُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی)یکمی. یکمین. اول. اولین. نخست. نخستین. (یادداشت مؤلف). احد. (منتهی الارب). نخستین و هر چیز که در مرتبهء یک واقع شده باشد. (ناظم الاطباء). در مرحلهء نخست : مریخ اگر به چرخ یکم بودی حالی بدوختی به دو مسمارش.خاقانی. جمشید یکم به تخت گیری خورشید دوم به بی نظیری.نظامی. گروهی چو صبح یکم رویشان همه آتش و دودشان مویشان. باقر کاشی (از آنندراج).