یکم

«لغت نامه دهخدا»

[یَ / یِ کُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی)یکمی. یکمین. اول. اولین. نخست. نخستین. (یادداشت مؤلف). احد. (منتهی الارب). نخستین و هر چیز که در مرتبهء یک واقع شده باشد. (ناظم الاطباء). در مرحلهء نخست :
مریخ اگر به چرخ یکم بودی
حالی بدوختی به دو مسمارش.خاقانی.
جمشید یکم به تخت گیری
خورشید دوم به بی نظیری.نظامی.
گروهی چو صبح یکم رویشان
همه آتش و دودشان مویشان.
باقر کاشی (از آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر