«لغت نامه دهخدا»
[یَ لَ / لِ دَ] (مص مرکب) رها کردن. واگذاشتن. واگذار کردن. سر دادن. (یادداشت مؤلف) : عشق بر دل قرعه زد چون دل نصیب او رسید راه پیش او گرفتم دل به او دادم یله. مسعودسعد. || تکیه دادن. تکیه کردن. به درازا به پشت تکیه به جایی نرم کردن. بر متکا یا مبل یا صندلی یله دادن، یعنی: تکیه دادن. لم دادن. لمیدن. در حال استراحت کامل به چیزی تکیه دادن. (از یادداشت مؤلف). || بی کار و بی عار شدن. (ناظم الاطباء).