آبگینهء مخروط

«لغت نامه دهخدا»

[نَ / نِ یِ مَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آبگینهء تراشیده. بلور تراش خورده: و از بغداد جامه های پنبه و ابریشم و آبگینه های مخروط و آلتهای مدهون خیزد. (حدودالعالم).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر