ابن الوقت

«لغت نامه دهخدا»

[اِ نُلْ وَ] (ع ص مرکب)ابن وقت. آنکه بمقتضای وقت کار کند و سابقه و لاحقه را اعتبار نکند. زمانه ساز. || آنکه از حاضر تمتع جوید بی نظری بگذشته و آینده. ابن وقت :
لیک صافی فارغ است از وقت حال
صوفی ابن الوقت باشد در مثال.مولوی.
صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق
نیست فردا گفتن از شرط طریق.مولوی.
هست صوفیّ صفا چون ابن وقت
وقت را همچون پدر بگرفته سخت.مولوی.
|| بی وفا.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر