بازاستاد کردن

«لغت نامه دهخدا»

[اِ کَ دَ] (مص مرکب)متوقف شدن. || منصرف شدن :
به که در سوزنش میخواستم داد
از آن تدبیر بازاستاد کردم.سوزنی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر