«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ص مرکب) مجازاً تندرو. دوان : باز در بستندش و آن درپرست بر همان امید آتش پا شده ست.مولوی. جنیبت بس که آتش پای گشته هلال نعل پروین سای گشته. امیرخسرو دهلوی.