باژه

«لغت نامه دهخدا»

[ژِ] (اِ) باج. خراج. باژ. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || فاژ. خمیازه. فاژه. دهن دره :
تو زر داری و من سخن عرضه دارم
تو در باژه افتی و من در عطاسه.انوری.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر